بسم الله الرحمن الرحیم
حکایت
در ایام محرم که به جهت تبلیغ اسلام در کشور فرانسه میان شیعیان عرب زبان بودم ، یکی از آشنایان که سابقه ی دوستی با من داشت و برای بیماری به کشور انگلیس سفر کرده بود از حضور من در پاریس مطلع شد و به مجلس مذهبی ما آمد ، از او سئال کردم برای چه به اروپا آمده است .
گفت : چند سالی است که دچار درد معده شده بودم و هرچه به اطباء رجوع می کردم اثر بهبودی نمی دیدم و تا این که به کشور انگلیس سفر کردم و خود را تحت معالجه قرار دادم و بهبودی حاصل شد .
گفتم : آیا ندانستند ناراحتی و علت بیماری شما چیست ؟
گفت : بله ! بعد از معاینات و آزمایشهای متعدد به من گفتند اگر می خواهی خوب شوی باید سبیل هایت را کوتاه کنی تا روی دهانت نباشد چون عامل مریضی شما سبیل های بلند شماست . از آن تاریخ که سبیل هایم را کوتاه کردم دیگر آن ناراحتی که د رمعده داشتم برطرف شده است .
به او گفتم آیا می دانی این نسخه ی اسلام است ؟
گفت : منظورتان چیست ؟
گفتم : اسلام دستور داده است که سبیلها را کوتاه کنید و ریش را بلند بگذارید تا به شما وقار و زیبایی بخشد .
---------------------------------------------------
بسم الله الرحمن الرحیم
شارب
شارب در لفت یعنی موهای پشت لب بالا ، و در فارسی به آن سبیل گفته می شود . در شریعت مقدس اسلام مستحب مؤکده است که مومنین شارب را کوتاه کنند تا بر روی لب نیاید و آن را عطر بزنند و نهی شدید از گذاردن شارب وارد شده ، بالاخص که نشانه ی فرقه ی ضاله ی صوفیه است و پرواضح است که تشبیه به مطلق کفار و گمراهان مبغوض و مورد نهی سخت باری تعالی ( س مائده – آیه 77 و س هود – آیه 113) است از جمله این که در روایتی رسول اکرم صلی الله عله و آله و سلم به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند :
کسی که شارب خود را نگیرد از مانیست و به شفاعت ما نمی رسد ، گذارنده ی شارب ( بلند کردن آن) همواره مشمول لعنت خدا و فرشتگان است ، دعای او مستجاب نمی شود روحش هنگام مرگ به شدت قبض می شود ، عذاب او در قبر دشوار است ، مارها و عقربها به هر موی او مسلط می شوند و تا روز قیامت در عذابند وقتی که از قبر بیرون می آید در وسط پیشانیش نوشته شده : " هذا من اهل النار " یعنی این شخص از اهل آتش جهنم است .
و در روایت دیگری آمده است :
" حلق الشارب من السنه "
یعنی : گرفتن شارب از سنت است .
و در روایت آمده است که راوی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد :
یهود و نصاری می تراشند ریشهای خود را و وا می گذارند سبیلهای خود را .
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در جواب او فرمودند :
شما عکس کنید و بتراشید سبیلها را و زیاد کنید ریشهای خود را
( یعنی مخالف آن را عمل کنید )
و در روایت دیگری آمده است :
" من لم یاخذ شاربه فلیش منا "
یعنی کسی که شارب خود را کوتاه نکند از ما نیست .
و در روایت دیگری نیز آمده است :
" لا یطولن احدکم شاربه فان الشیطان یتخذه مخبئا یستتربه "
یعنی : هیچ یک از شما شارب خود را دراز نکنید زیرا شیطان خود را در میان شارب ها پنهان می سازد .
---------------------------------------------------
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از حکمتهای داشتن ریش در مردان ، این است که بین آنها و جنس مخالفشان فرق باشد لذا خدای تعالی زن و مرد را در عین حال که از یک ماده ی اصلی خلق نموده ولی فرق های بسیاری بین زن و مرد نیز قرار داده است که این اختلاف و فرقها هم در جسم ظاهر زن و مرد محسوس است و هم در صفات نفسی و روحیشان می باشد که باعث جذب و انس آنها به یکدیگر می شود . و از این طریق خدای تعالی زن و مرد را مکمل یکدیگر در رسیدن به آسایش و آرامش روحی و جسمی قرار داده است . لذا مرد با داشتن ریش دارای هیبت و وقار مخصوصی می گردد که زن فاقد آن است و زن با نداشتن موی صورت در صورت دازای زیبایی و لطافت خاصی است که مرد خواهان آن است ، و اگر مردی بزرگ شود و از این نعمت برخوردار نبوده و محروم باشد ممکن است به خاطر عملی باشد که در عالم ذر یا عالم خاکی مرتکب شده که جزای او حرمان از این نعمت و هیبت است .
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در کمت ریش به مفضل می گوید :
" و لو لم یخرج الشعر فی وجهه فی وقته و یبقی فی هیئته الصبیان و النساء فلا تری له جلاله و لا وقار .
قال المفضل فقلت : یا مولای ! فقد رایت من یبقی علی حاله و لا ینبت الشعر فی وجهه و ان بلغ حال الکیر ؟!
فقال عله السلام : ذلک بما قدمت ایدیهم و ان الله لیس بظلام للعبید " .
یعنی : هرگاه خارج نشود موی صورت در وقت خود و باقی بماند به همان حال اولیه و باقی بماند مرد به هیئت و صورت اطفال و زنها ، پس نمی بینی برای او جلال و نه وقاری را .
مفضل می گوید عرض کردم : مولای من ! می بینم اشخاصی را که صورتشان به همان حالت اولیه و طفولیت باقی مانده و حال آنکه بالغ گشته اند و مرد بزرگی می باشند .
امام علیه السلام فرمود : این برای آن است که یک اعمالی و معصیتهایی است که مرتکب شده اند و آن معاصی موجب شده این عذاب را که صورت آنها بی مو باقی بماند و کوسج شوند ، خداوند تو ظالم به بندگانش نمی باشد .
مرحوم شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب گوشه ای از حکمت ریش در مردها و نداشتن ریش در زنها را این گونه بیان می کند :
یکی از موارد اختلاف زن و مرد که از آیات عظیمه ی الهیه و بهت آور است موضوع روییدن مو در صورت مرد و نروییدن در صورت زن است ، و آن وقت در مرد هم پس از تکلیف و فقط در قسمت پایین صورت و گونه ها ، ولی بالای گونه ها و پیشانی بدون مو است . عجیب تر ربط الت تناسلی و مساله ی روییدن مو است که اگر کسی را مقطوع النسل " اخته " کردند ، دیگر در صورتش مو روییده نمی شود این حیرت آور است ، و این اختلاف برای این است که مرد و زن از ظاهر معلوم باشند ، چون گاهی ممکن است زنی ادعای مردی کند یا مردی ادعای زنی نماید . ممکن است شیادی کند مثلاً مرد به حمام زنانه برود نگویید زن زینت می کند ، چادر بر سر می کند ، گردن بند و دستبند دارد ، ممکن است مرد هم این کارها را بکند ، تفاوت ظاهری مرد و زن به این چیزها نیست . پس غرض ( و یکی از حکمتها ) از روییدن مو یک تفاوت بین زن و مرد است ، دیگر این که بدانند زن غیر از مرد است ، ....( طبیعت زن در دلربایی اوست . ) زن باید دلربایی کند اگر بنا بود در صورت زن هم مو روییده گردد آن زیبایی و دلربایی را نداشت و اگر هم در صورت مردها مو یاقت نمی شد مردها هم خیال می کردند که اینها هم بلی.... ( باید با اشوه و کرشمه و ناز راه بروند و برای دیگران دلربایی کنند ! لذا می بینیم برخی از کسانی که خودشان را شبیه زنان می کنند این نوع رفتارها نیز از آنها سر می زند که از یک مرد خیلی زننده و سبک است و همه ی عقلا بر این مطلب اذعان دارند )
فرمود زمانی می آید که مردها به مردها اکتفا می کنند و زنها به زنها ( یاتی زمان اکتفی الرجال بالرجال و النساء بالنساء ) مثل قوم لوط زمینه اش فراهم شده وقتی مرد صورتش را پاک بتراشد و ارایش کند کم کم خیال می کند آنچه از زن ساخته است از او هم ساخته است آن وقت عمل قوم لوط خدای ناکرده حاصل می شود . ( کما اینکه هم اکنون به وضوح مشاهده می کنیم که این مشکل در حال شیوع مجدد است و برای بسیاری یک امر عادی طلقی می گردد !)
در تایید کلام مرحوم شهید دستغیب به ورایات گذشته مراجعه کنید که " ریش تراشی " را در ردیف " الناکح نفسه والمنکوح فی دبره " قرار داده و می فرماید : برای این سه گروه خدای تعالی عذاب سختی مقرر نموده و با آن ها در روز قیامت تکلم نخواهد کرد .
---------------------------------------------------
بسم الله الرحمن الرحیم
نظر علماء و بزرگان از متقدمین
ذر اینجا نظر بعضی از بزرگان و علماء متقدمین را ذکر می کنیم تا هم نظر آنها دانسته شود و هم پی به اهمیت مساله برده شود .
1- علامه مجلسی اول در لوامع ( ترجمه شرح من لا یحضره الفقیه ) در مورد تراشیدن ریش می فرمایند :
ظاهر علماء حرمت است .
2- از شیخ علی سبط شهید ثانی در کتاب " در المنثور " نقل شده که بعد از فتوای به حرمت ، نفی خلاف بین علماء کرده است یعنی مخالفی در این مساله بین علماء نیست .
3- از سید داماد در " مشارع النجات " دعوای اجماع بر حرمت ریش تراشی نقل شده است .
4- از سید نعمت الله جزایری در " حاشیه ی غوالی اللئالی " نقل شده که – پس از تصریح صاحب غوالی ، ابن ابی جمهور احسائی – به حرمت ریش تراشی – نفی ریب در مساله کرده است یعنی در مساله هیچ شکی نیست .
5- از شیخ محمد حسن کبه در " رساله حلق اللحیه " نفی ریب در حرمت نقل شده است .
6- از عبارت منقوله از ملامحسن فیض کاشی در رساله منهاج النجات بر می آید که حرمت آن از مسلمیات فقه است و می فرماید :
" و من المعاصی ترک الواجبات و اتیان البدع و القعود فی المساجد جنباً او حائضاٌ و لبس الحریر للرجال و تصویر ذوات الارواح و حلق اللحیه "
یعنی : از معاصی است ترک واجبات و بدعت آوردن و نشستن در مساجد در حال جنابت و یا حیض و پوشیدن حریر برای مردان و تصویر جاندار و تراشیدن ریش .
7- شیخ بهائی در اعتقاد می گوید :
" و نقول بتحریم الربا و الرشوه و السحر و القمار و حلق اللحیه و اکل السمک الذی لا فلس له "
یعنی : اعتقاد داریم که ربا و رشوه و سحر و قمار و تراشیدن ریش و خوردن ماهی که پولک ندارد حرام است.
از این کلام شیخ بهایی بر می آید که حرمت آن از قطعیات است .
این بود قسمتی از کلمات بعضی از علماء و بزرگان از متقدمین که در این مساله به ما رسیده و ما از باب اختصار به همین مقدار اکتفا می کنیم .
---------------------------------------------------
دلیل عقل
نویسنده : جام::
86/6/5:: 12:47 عصر
بسم الله الرحمن الرحیم
دلیل عقل
عقل حکم می کند عبد و بنده در هر چیزی که از طرف مولی و صاحبش به آن اذن داده نشده تصرف نکند ، و پرواضح است که همه ی مخلوقات بنده و مکلف به تکالیف خدای تعالی هستند و اوست مالک واقعی و معنای عبد و بنده نیز این است که آنچه را که مولایش می خواهد و موجب حرسندیش می شود به عمل آورد و آنچه را که نمی خواهد و رخصت نداده ، انجام ندهد و گرنه از دایره ی بندگی و عبودیت خارج می گردد که از نظر عقل ظلم و قبیح است بنابراین ( تراشیدن ریش ) با توجه به گوشه ای از آیات و روایاتی که قبلاً ذکر شد از اموری است که خدای حکیم رخصت به تراشیدن آن نداده است .
پس عقل حکم می کند به خروج از قید بندگی صاحب آن ، و قبیح و ناپسند می شمارد فاعل آن را و همچنین او را مستحق عقاب می داند .
---------------------------------------------------
بسم الله الرحمن الرحیم
عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال :
" لیس منا من سلق و لا خرق و لا حلق ... " .
یعنی : نیست از ما کسی که لطمه به صورت خود بزند ( در موقع وارد شدن مصیبت ) یا لباس خود را بدرد و پاره کند و موی صورت را بتراشد .
( مستدرک الوسایل ، ج 1 ، ص 406 ، حدیث 2 )
---------------------------------------------------
بسم الله الرحمن الرحیم
امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام قال : قال رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم ) :
" حلق اللحیه من المثله و من مثل فعلیه لعنة الله " .
یعنی : تراشیدن ریش از مصادیق مثله است و هر کسی مثله کند لعنت خدا بر او باد . >مستدرک الوسایل (آداب حمام و التظین ) .<
( مثله عبارت است از قطع کردن عضو کسی مثل بریدن بینی یا گوش . )
---------------------------------------------------
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
---------------------------------------------------